دوست داشتن و عاشق شدن به ظاهر کار سادهای است. با یک نگاه یا جمله، دل میبازی و عاشق میشوی! اما پابرجا ماندن بر سر عشق و دوستی دیگر کار سادهای نیست. خیلیها چون دلباختن را كار سادهای میدانند آن را کار سادهدلان میپندارند و همیشه نصیحت میکنند که انسان عاقل و دوراندیش آسان دل نمیبازد و اگر هم ببازد به وقتش راحت دل میکَنَد. اما حقیقت این است که هیچ چیزی مانند دوست داشتن پایدار، حیات نمیبخشد و زندگی انسانها را متحول نمیسازد.عشق باعث میشود کودکی که هیچکدام از نیازهای ضروریاش را نمیتواند برآورده سازد، از لحظه تولد حامی و پشتیبانی قدرتمند به اسم مادر و پدر داشته باشد. حامیانی که او را تا زمان بزرگی و حتی تا سنین پیری حمایت میکنند و تنها نمیگذارند. عشق به خاک میهن باعث میشود متجاوزان و دشمنانی که چشم طمع به داراییهای یک ملت دارند، جرات حمله و تجاوز را نداشته باشند. عشق به همسر باعث میشود یک انسان تا مرز فداکاری و ایثار نسبت به شریک زندگی خویش پیش رود و عشق به خود باعث میشود فرد به هر ذلتی تن درندهد و شرافت خود را به هر قیمتی که هست حفظ کند. در یک کلام عشق معجزه میکند و دوست داشتن و عاشق شدن نه تنها کار سادهدلان نیست، بلکه شیوه عاقلترین و قدرتمندترین انسانهای روی زمین است.
در مسیر عاشق شدن و دلباختن، لحظاتی فرامیرسد که فرد باید دست از تردید بردارد و اعتماد کند. اتفاقا درست در همین لحظاتِ طلایی و باشکوه است که عشق و دلباختگی به اوج خود میرسد و مانند گوهری گرانبها شروع به درخشیدن و نورافشانی میکند. فردی که عاشق شده، سراپا اعتماد و اطمینان میشود و هر
|